حمله سگ های ولگرد به کودک سه ساله | حادثه خونین در شهر رخ داد

، در روزهای اخیر  سگ‌های ولگرد  در سه شهر همدان، نکا و دزفول به 3 کودک حمله کردند که در جریان این حمله‌ها، کودکی جان باخته، کودک دیگری به کما رفته و سومین کودک نیز دچار جراحات شدید شده است. این گزارش روایت 3 حادثه هولناک است که عاملان آن، سگ‌های ولگرد بودند.

روستای کوچک ده‌دلیان که در جاده همدان-قهاوند واقع است، جمعیت زیادی ندارد، اما همین جمعیت اندک، این روزها عزادار مرگ پسربچه‌‌ای 8ساله به نام حسین شاه‌محمدی هستند که چند روز پیش قربانی حادثه‌ای مرگبار شد.

دوازدهم خردادماه بود که حسین کوچولو برای بازی از خانه‌‌شان بیرون رفت و دیگر کسی او را ندید. ساعتی از رفتن او گذشته بود که یکی از اهالی روستا، در جایی بیرون از روستا  جسد  غرق در خون او را دید که روی زمین افتاده بود. هنوز کسی از جزئیات حادثه‌ای که رخ داده بود، خبر نداشت تا اینکه معلوم شد حسین کوچولو قربانی سگ‌های ولگرد شده است.

به‌گفته یکی از اهالی روستا، سگ‌های ولگرد پس از حمله به پسربچه، جراحات عمیقی روی نقاط مختلف بدن او ایجاد کرده بودند و پیکر او وقتی پیدا شد که جانی در بدن نداشت. براساس گزارش علوم‌پزشکی همدان، این کودک متأسفانه از نواحی مختلف بدن ازجمله سر، پا، دست و شکم دچار آسیب‌های جدی شده و جان خود را از دست داده است.

یک سگ ولگرد به پسربچه 5ساله‌ای به نام امیرحسین حمله کرد و صورت او را گاز گرفت، اما همین گازگرفتگی حالا باعث به کما رفتن پسربچه خردسال شده است.

روز حادثه، امیرحسین و برادر بزرگ‌ترش برای بازی به کوچه رفته بودند و مادر آنها برای گرفتن وقت دکتر، راهی بیمارستان شده بود. امیرحسین یک تکه نان در دستش بود که ناگهان سگی ولگرد به سمت وی هجوم برد.

سگ، صورت این پسربچه را گاز گرفت و امیرحسین که از شدت درد به‌خودش می‌پیچید، ‌شروع کرد به گریه کردن و فریاد زدن. برادر 8ساله امیرحسین وحشت‌زده سراغ مرد همسایه رفت و برای نجات برادرش از او کمک خواست. مرد جوان با دیدن صحنه وحشتناک، فورا به سمت کودک رفت، سگ را فراری و کودک را نجات داد. سپس وی را به بیمارستان رساند و با پدر امیرحسین تماس گرفت تا ماجرای این حادثه تلخ را به او اطلاع بدهد. هرچند امیرحسین، صورتش بخیه خورد و پس از 3روز درحالی‌که به‌نظر می‌رسید حالش خوب شده، از بیمارستان مرخص شد،

اما هیچ‌کس خبر نداشت که این شروع ماجرایی دردناک است. عمه امیرحسین درباره جزئیات اتفاقی که برای کودک 5ساله رقم خورده، می‌گوید: امیرحسین 3روز در بیمارستانی در دزفول بستری بود. به ما گفتند که 3دوز واکسن هاری تزریق شده و امیرحسین حالش خوب است. البته در ظاهر حال امیرحسین خوب بود و او درحالی‌که صورتش بخیه خورده و پانسمان شده بود، از بیمارستان مرخص شد. او حتی خودش پانسمانش را عوض می‌کرد و مشکلی نداشت، اما بعد از چند روز تب سراغش آمد. تب امیرحسین هر لحظه بالاتر می‌رفت و او دچار سرگیجه شدید و حالت تهوع شده بود. عمه امیرحسین توضیح می‌دهد: اول تصور نمی‌کردیم که تب او به حمله سگ مربوط باشد. برادرم و عروسمان، به سرعت پسرشان را به بیمارستانی در دزفول بردند و او بستری شد. پس از آنکه آزمایش‌های لازم از امیرحسین گرفته شد، مشخص شد سگی که امیرحسین را گاز گرفته مبتلا به هاری بوده و آنطور که به ما گفتند، تست هاری مثبت بوده است. خانواده امیرحسین که نگران وضعیت وی بودند، تصمیم گرفتند کودک را برای ادامه درمان، به بیمارستانی در تهران منتقل کنند.

عمه او می‌گوید: آنطور که پزشکان تهران می‌گویند، سهل‌انگاری در تزریق واکسن ضد‌هاری صورت گرفته؛ حالا یا دوزها به‌صورت کامل تزریق نشده یا واکسن تاریخش گذشته که تأثیری روی کودک نداشته و باعث بروز علائم هاری در بدن جگرگوشه ما شده است.

این زن ادامه می‌دهد: برادرم و همسرش اصلا حال مساعدی ندارند و این روزها بیشتر پیگیر حال امیرحسین هستند. روز و شب آنها در بیمارستان می‌گذرد، اما ما قطعا به‌زودی از تیم پزشکی بیمارستان موردنظر در دزفول شکایت می‌کنیم و آنها باید به‌خاطر این قصور پزشکی پاسخگو باشند. هرچند از روزی که شنیدند حال امیرحسین بدتر شده، مدام به ما زنگ می‌زنند و پیگیر حال وی هستند، اما دیگر فایده‌ای ندارد، وقتی بچه روی تخت بیمارستان است و حال مساعدی ندارد.

امیرحسین این روزها در کمای مصنوعی به سر می‌برد تا پزشکان بتوانند داروهای قوی به او تزریق کنند.

عمه امیرحسین ادامه می‌دهد: من از مردم می‌خواهم که برای کودک عزیز ما دعا کنند تا امیرحسین صحیح و سالم به خانه برگردد. او دلش می‌خواهد فوتبالیست شود و امیدواریم با دعای مردم، او از این ماجرا جان سالم به در ببرد.

وی درباره سگ‌های ولگرد نیز می‌گوید: ما در مرکز شهر دزفول زندگی می‌کنیم و سگی که به امیرحسین حمله کرده، تنها سگ در آن منطقه است. آنجا نه بیابانی است و نه ساختمان نیمه‌کاره دارد. تا قبل از این هم نشنیده بودیم که این سگ به سمت بچه‌ها حمله کند. این نخستین اتفاقی بود که در محله ما رخ داد و حالا همه اهالی محل به‌شدت ترسیده‌اند.

کابوس‌های وحشتناک

حادثه حمله سگ به کودکان در شهرستان نکا نیز بارها تکرار شده است. در تازه‌ترین اتفاق دختربچه‌ای 9ساله به‌دلیل حمله سگ در بیمارستان بستری و روز گذشته برای دومین‌بار به اتاق عمل منتقل شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته است. مادر ضحی درباره جزئیات اتفاق تلخی که برای دخترش رخ داده می‌گوید: ما در مرکز شهر نکا زندگی می‌کنیم. ساعت 5عصر پنجم خرداد‌ماه بود که دخترم ضحی برای برداشتن وسیله‌ای از داخل ماشین پدرش، از خانه بیرون رفت.

ما طبقه چهارم ساختمان زندگی می‌کنیم و ماشین شوهرم نیز در کوچه پارک شده بود. دقایقی از رفتن ضحی می‌گذشت که صدای جیغ و فریاد او را شنیدیم. فورا من و همسرم به سمت پنجره رفتیم و دیدیم که سگ به دخترمان حمله کرده است. من و همسرم دیگر متوجه نشدیم پله‌ها را چطور به سمت پایین رفتیم، اما خوشبختانه مردی که شاهد حادثه بود به کمک دخترم رفت و او از چنگ سگ نجات یافت.

وی ادامه می‌دهد: دخترم از ناحیه پا، ‌کمر و صورت به‌شدت آسیب دیده بود که فورا او را به بیمارستان انتقال دادیم. عمل نخست چند روز قبل روی دخترم انجام شد و عمل دوم نیز دیروز (چهارشنبه 16خرداد). بدنش دچار عفونت شده و از همه بدتر کابوس‌های وحشتناکی است که هر شب سراغ دخترم می‌آید. او مدام در خواب جیغ می‌کشد و وحشت‌زده بیدار می‌شود و می‌گوید سگ به او حمله کرده است.

پزشکان گاهی ناچار می‌شوند به او قرص خواب بدهند تا از دست این کابوس‌ها خلاص شود. مادر ضحی ادامه می‌دهد: پس از بهبود دخترم، ‌حتما موضوع این سگ‌ها را پیگیری و شکایت خواهم کرد. هرچند که بارها اهالی محل از ارگان‌های ذیربط درخواست جمع‌آوری سگ‌های ولگرد را داشته‌اند، اما کسی جدی نگرفته و اهمیت نداده است. این چندمین‌باری است که سگ به بچه‌ها حمله می‌کند، اما حمله به دختر من از همه شدید‌تر بوده است. ما در مرکز شهر هستیم، اما در حومه شهر این مسئله خیلی زیاد است.

حتی چند وقت پیش شنیدم که سگ به دوقلوهایی در نکا حمله کرده‌اند و یکی از آنها به‌شدت مجروح شده که بعد از چند روز جان باخته است. این موضوع باید توسط مسئولان جدی گرفته شود. حتی مردمی که برای دفاع از حیوانات، به این سگ‌های ولگرد غذا می‌دهند از عواقب این کار بی‌خبر هستند که ممکن است جان مردم خصوصا کودکان بی‌دفاع ما به خطر بیفتد.