پشت پرده جسد پیدا شده در سطل زباله چه بود؟
تحقیقات پلیس در کشف جسد دست و پا بسته یک مرد جوان در سطل زباله، آنها را به سرنخهایی از ارتباط پنهانی همسر مقتول با یک مرد دیگر رساند.
فروردین سال ۹۷ مردی با مراجعه به پلیس مدعی شد برادرش میثم ناپدید شده و همسرش فریبا نیز گفته او برای رفتن به سر کار از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. اما وقتی با همکارانش تماس گرفتیم گفتند اصلاً سرکار نیامده است.
پس از اظهارات شاکی پیگیری مأموران پلیس برای یافتن ردی از میثم آغاز شد تا اینکه گزارش کشف جسدی دست و پا بسته در یک سطل زباله به پلیس اعلام شد. وقتی مأموران به محل کشف جسد در خاتون آباد اعزام شدند پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که جسد متعلق به میثم است. شواهد گویای آن بود که وی در محل دیگری به قتل رسیده و پس از آن جسد به این محل انتقال داده شده است.
در حالی که تحقیقات برای کشف راز این جنایت ادامه داشت مشخص شد مقتول از مدتها پیش با همسرش فریبا اختلاف داشته از اینرو همسرش بهعنوان نخستین متهم بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت اما مدعی شد از چگونگی مرگ همسرش اطلاعی ندارد. اما پلیس با بررسی تلفن همراه او پی برد که زن جوان با مردی به نام خسرو رابطه پنهانی دارد. بدین ترتیب وی به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: خسرو و دوستش -شهرام- شوهرم را به قتل رساندهاند.
به این ترتیب دو متهم دیگر این پرونده شناسایی و دستگیر شدند و پرونده پس از تکمیل تحقیقات به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
طراحی نقشه قتل
پس از آن خسرو بهعنوان یکی از عاملان قتل به جایگاه رفت و گفت: چند ماه پیش از قتل با فریبا آشنا و پس از چند هفته متوجه شدم که او متأهل است و دو فرزند هم دارد. فریبا به من گفته بود که شوهرش مرد بداخلاقی است و در زندگی اش آرامش ندارد و از من خواست تا او را بکشم. از آنجایی که برای قتل او نیاز به یک همدست داشتم از دوستم شهرام کمک گرفتم و طبق نقشه فریبا عمل کردیم.
قرار شد فریبا خودش را به بیماری بزند و میثم را مجبور کند تا او را به بیمارستان برساند و ما هم بهعنوان مسافرکش آنها را سوار و نقشه قتل را عملی کنیم. آن شب طبق نقشه جلوی خانه فریبا منتظر شدیم تا آنها از خانه خارج شدند و بعد هم جلوی آنها توقف کردیم اما میثم سوار ماشین ما نشد که مجبور شدیم به زور او را سوار کنیم و به بیابانهای خاتونآباد بردیم. پس از بستن دهان و دست و پای او چند ضربه با سنگ به سرش زدیم و او را به سطل زبالهای انداختیم و رفتیم.
در ادامه رسیدگی به این پرونده متهم دیگر به جایگاه رفت و اظهار کرد: من آن شب ضربهای به مقتول نزدم و خسرو به تنهایی او را کشت.
سپس همسر مقتول به جایگاه رفت و گفت: خسرو دروغ میگوید. من نه نقشهای کشیدم و نه در جریان قتل همسرم بودم. او خودش به تنهایی عامل قتل است و من هیچ رابطه نامشروعی هم با خسرو نداشتم.
پس از اظهارات متهمان و وکلای آنها قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و خسرو و شهرام را به اتهام مشارکت در قتل به قصاص و فریبا را نیز به اتهام مشارکت در قتل عمد به حبس محکوم کردند.
در حالی که این رأی از سوی قضات دیوان عالی کشور مهر تأیید خورده بود، متهمان موفق شدند با جلب رضایت اولیای دم به زندگی برگردند. به این ترتیب دو متهم مرد این پرونده از جنبه عمومی جرم محاکمه شدند.
محاکمه از جنبه عمومی جرم
در این جلسه که در شعبه دهم دادگاه برگزار شد خسرو ضمن ابراز ندامت گفت: من خیلی اشتباه کردم به خاطر حرفهای یک زن و ندانم کاری و بیفکری خودم ۴ سال از عمرم را پشت میلههای زندان تباه و زندگیام را نابود کردم. حالا از قضات درخواست میکنم در صدور رأی تخفیف قائل شوند.
بعد از آن شهرام نیز به جایگاه رفت و گفت: من هم اشتباه کردم و اگر آن روز با خسرو همراه نمیشدم الان متهم به قتل نبودم. در مدتی که زندان بودم همسرم از من جدا شد و بچههایم را هم از من گرفت. از قضات میخواهم تا حد امکان کمکم کنند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.