شعر عاشقانه شب یلدا ۱۴۰۲ برای عشقم و استوری
شب یلدا را با خواندن اشعار عاشقانه زیباتر کنید و البته بیادماندنی تر، در اینجا اشعار زیبای فراوانی را آماده کرده ایم که خواهید خواند.
مجموعه شعر عاشقانه شب یلدا
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگِ قشنگ ازکفِ دنیا برود هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دلِ تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟
یغما گلرویی
✦✦✦✦✦✦✦
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفتدرد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
✦✦✦✦✦✦✦
خرمن سوخته ما به چه کارش میخورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه توفانیام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بود آیا که ز دیوانه خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
سایه آن چشم سیه با تو چه میگفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
هوشنگ ابتهاج
عاشقانه شب یلدا5
✦✦✦✦✦✦✦
شعر عاشقانه شب یلدا برای عشقم
تو که کوتاه و طلایی بکنی موها را
منِ شاعر به چه تشبیه کنم یلدا را؟
مثل یک کودک مبهوت که مجبور شود
تا به نقاشیاش آبی نکشد دریا را
حرف را میشود از حنجره بلعید و نگفت
وای اگر چشم بخواند غمِ ناپیدا را
عطر تو شعر بلندی است رها در همه سو
کاش یک باد به کشفت برساند ما را
تو همانی که شبی پر هیجان میآیی
تا فراری دهی از پنجرهها سرما را
فال میگیرم و میخوانی و من میخندم
بنشین چای بخور خسته نباشی یارا!
مهدی فرجی
✦✦✦✦✦✦✦
باز هم از تو نوشتم بدنم میلرزد
من نفس می زنم و پیرهنم میلرزد
آمدم فال بگیرم مثلا یلدا بود
شعری آمد که همه جان و تنم میلرزد
بعد تو یاس خزان کرد قناریها مُرد
بغض را می خورم اما دهنم میلرزد…
ساقی سلیمانی
✦✦✦✦✦✦✦
پاییز کشید آهی، در مزرعه بلوا شد
موهات بهم خوردند، کم کم گرهها واشد…
رفتی و هر از گاهی پاییز کشید آهی
روزم شب یلدا شد، شب روز مبادا شد
هی یاد تو افتادم چشمم که به ماه افتاد
پس خیره به او ماندم، آنقدر که فردا شد
تو پر، همه دنیا پر، چشمان غزلها تر
هی ـ یک من بی تو ـ در، آیینه تماشا شد
خندیدم و با تردید آیینه به من خندید
یک سنگ به دستم دید، در آینه بلوا شد …
حسن اسحاقی
عاشقانه شب یلدا3
✦✦✦✦✦✦✦
شعر عاشقانه شب یلدا کوتاه
تند و غضبناک، سخت و سرکش و توسن
از در مجلس درآمد آن بت رعناروی سپیدش، برابر مه گردون
موی سیاهش، پسر عم شب یلدالعبت شیرین، ترش رو گر که ننشیند
مدعیانش طمع برند که حلوا
علی اکبر شیدا
✦✦✦✦✦✦✦
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر شب یلدا شد و آمد مه دی سوی مدار
چو گل آویخته بر طره گیسوی نگارشب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
رخ معشوقه و مدهوشی دلداده عشق
شب یلدا شد و گرمست تب ناز و نیاز
عشوه از دلبر و عاشق به میان سوز و گداز
دل عاشق شده خون چون دل یاقوت انار
تا بدیده لب چون پسته گلخنده یار
محسن رودگری
✦✦✦✦✦✦✦
شعر شب یلدا از حافظ
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلدا ست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بیخبر آید
✦✦✦✦✦✦✦
در شب یلدای عشقت شب نشین باده ام
خسته از دلتنگیات با جامها جان داده ام
نیستی هر لحظه اما با منی در شعر من
با خیالت مست در آغوش غم افتاده ام!
مینا معمارطلوعی
عاشقانه شب یلدا2